رمان ماهان کیه؟ قسمت اول
داشتم همین طور فکر می کردم که یهو خوردم به یه نفر سرمو اوردم بالا دیدم دوست رکسانا است .بهم بر گشت گفت :کجا سیر می کنی ؟
من : وای نگو حوصله ندارم
رکسانا:بگو من ترکت می کنم
من :ترکم می کنی ؟
رکسانا:اوع ببخشید درکت می کنم
من :ههههه
رکسانا :هرهر
همون موقع انگار یه نفر کیفمو کشید .برگشتم ببینم کیه دیدم ماهانه.اهان.ماهان کیه ؟ماهان داداشمه .داداش ناتنی
من:ول کن چکار کیفم داری
ماهی (همون ماهان: اخه یه ابنبات تو کیفته
ههه اخی داداشیم ابنبات می خواد .داداشم عین دخترا ابنبات دوست داشت .خیلی پسر شیطونبه .دلم سوخت .کیفمو دادم بهش.
ماهی: بده اخ جون
ابنباترو برداشت ...
برو ادامه مطلب
کیفم داد دستم رفت .دیدم این رکسی زل زده به من .نگاش کردم و گفتم :چته ؟
رکسی: این اون شش تا ابنباتی رو که خریده بود تموم کرد؟
من :خوب اره
رکسی :این دیگه کیه؟
من :ماهانه دیگه
رکسی:میدونم منظورم یه چی دیگه بود.
من :تو گفتی این دیگه کیه نگفتی این چیه دیگه
رکسی:وای خوب مگه چی شده
من:مگه منظور تو کی بود
رکسی:ماهان
من :پس چرا گفتی منظورم این نبود
ماهان :منظورتون اینه که استاد رفت سر کلاس؟
من :توکی اومدی؟
ماهی:الان
من:مگه استاد کلاس نیست؟
ماهی:چرا
رکسی:پس چرا اینجا نشستیم ؟
ماهی کجابشینیم پس؟
من دست ماهی رو گرفتم و گفتم :بیا بریم دیوونم کردی رکسی بیا
ماهی: بودی .
من :چی ؟
ماهی :دیوونه
.........
.
[ بازدید : 664 ] [ امتیاز : 3 ] [ امتیاز شما : ]