قسمت نه رمان من خودم نیستم
گون هی : نانا
من: نه اوپا
گون هی :از تصمیم شوگا خبر داری ؟
من با تعجب :چه تصمیمی ؟
گون هی یهو ایستاد و یه تاکسی گرفت .دروباز کرد و منتظر موند .سوار شدم پشت سر من نشست و گفت : میخواد از خوانندگی استعفا بده .
من : برا چی ؟!
گون هی پوزخندی می زنه و میگه : میخواد به زن و زندگیش برسه .
خیلی مصمم و جدی گفتم : می خوام از شوگا جدا شم
گون هی بلند : چییییییییی؟
من: هیس اروم
گون هی عصبانی : برای چی ؟
رومو طرف پنجره می برم و میگم شوگا انتخاب من نیست .
گون هی با تمسخر میگه : لابد جین انتخاب توعه
من با شادی میگم : آره .چرا که نه
گون هی یهو چپ چپ نگام می کنه و میگه : نه نانا دوباره حق خیانت نداری .
من : ولی قبلنی وجود نداشته .من جین رو دوست داشتم و خواهم داشت
گون هی انگار ترجیح داد سکوت کنه چون تا موقعی که به خونه رسیدیم هیچ حرفی نزد .انگار اجوما خونه نبود رفتم داخل اشپز خانه که دیدم روی یخچال یه یادداشته .صبحونه حاضره .من بیرون خرید دارم .گون هی مراقب نانا باش .نانا به حرف گون هی گوش کن.
گو هی هم اومد داخل اشپز خانه .نگاهی به من و به در یخچال کرد که متوجه یادداشت شد سریع کندش و روی صندلی کنار میز ناهار خوری نشست وخوندش.
گون هی :صبحونه میخوری ؟
من: نه ممنون
گون هی بلند شد و در یخچال رو باز کرد و ظرفی رو اورد بیرون و بازش کرد و شروع به خوردن کرد.چقدر دلم برای صبحانه توی ایران تنگ شد .وای از موقعی که اومدم به خانوادم زنگ نزدم.
عجیبه اونا هم تماسی نگرفتن .شماره مادرم و گرفتم .
بعد پنج تا بوق جواب داد .گون هی زل زده بود به من .رفتم توی پزیرایی و روی مبل نشستم .
مادرم : الو سلام
من: سلام مامان خوبی ؟
مادرم : مرسی عزیزم ولی شما ؟
من: منم دخترتون
مادرم : دخترم ؟! کدوم دختر؟ دخترم که خونه است.
من: ولی من دخترتم. اسمم ...
مادرم : اسمت چیه ؟
وای چرا اسمم یادم نمیاد هنوز .
مادرم : ببخشید حتما اشتباه گرفتی ووتلفن رو قطع کرد
مگه میشه اخه اون مادرم نباشه ؟یهو یه صدایی دم گوشم گفت : داری با کی حرف می زنی ؟
ترسیدم شریع بلند شدم .که همون صدا گفت : اخ
نگاه کردم دیدم گون هیه .
من: یاااااا چیکار می کنی ؟
گون هی: با کی حرف می زنی ؟
من با من و من گفتم : ام ..چیزه
گون هی: چیز چیه؟
[ بازدید : 461 ] [ امتیاز : 3 ] [ امتیاز شما : ]