فصل دوم رمان من خودم نیستم قسمت 1
فصل دوم رمان من خودم نیستم قسمت اول
یک پرش کوتاه به گذشته
لیلا کلافه از سرنوشتی که می دید و انتظار نداشت گفت :دختر من و پسر تو سال ها بعد تو دبیرستان از هم خوششون میاد ولی ....
خانوم کیم بدون اینکه فرصتی بده پرسید : ولی چی ؟
لیلا : یه مانعی هس سر راهشون .یه مرد .
خانوم کیم نگران گفت : یه مرد ؟
لیلا به خاطر فشار روحی که احساس میکرد سرشو با دوتا دستاش گرفت و گفت : اسمش به شین شروع میشه
زمان حال .
تصمیم گرفتم برای اینکه حوصلم سر نره یه چیزی درست کنم برا ناهار . اومم فکر کنم کیم چی خوبه . موادو از یخچال ورداشتم و شروع کردم .وقتی غذا حاضر شد.
رفتم به سمت کتاب خانه که کتاب مورد علاقمو بخونم که زنگ خونه رو زدم .تمام مدت درو برا کسی باز نمی کردم
و لی امروز دلم میخواست درو باز کنم .به سمت در رفتم .
دستگیره رو فشردم که با دیدن فرد پشت در شوکه شدم .
گون هی بود با یک بچه همراش .شوکه رفتم عقب که پسربچه ای که همراهش بود بدو اومد سمتم تا بغلم کنه که بیشتر رفتم عقب .بچه بیچاره ایستاد و گفت : مگه اون اوما من نیست ؟
من: چیی ؟
گون هی لبخندی زد و گفت :این بچه تو و شوگا است .
من شوکه گفتم : چی داری میگی ؟ این دروغه .من شوهر دارم .
گون هی اومد جلو تر و پسربچه رو بغل کرد و گفت : اره شوگا با دی ان ای تار موی تو بچه دار شده .
[ بازدید : 483 ] [ امتیاز : 3 ] [ امتیاز شما : ]