رمان من خودم نیستم قسمت 11 یا 12
پنج دقیقه فقط گریه می کردم که یهو یه تقه به در خورد .اول فکر کردم شوگا است .
_نانا .!خوبی؟
-خوبم .الان میام بیرون
اومدم بیرون و دیدم گون هی پشت در بود .نگران نگام کرد و گفت : خوبی ؟ گریه کردی ؟
یهو صدای شوگا اومد .
شوگا : کی گریه کرد ؟
شوگا متوجه من شد و دقیق نگام کرد و گفت : این قدر بدم ؟ این قدر غیر قابل تحملم .؟
من با تته پته گفتم : نه . اینجور نیست .اوپا من دوست دارم ولی ...
شوگا :ولی چی؟
من: مشکل اینجاست که من ...
شوگا با تعجب : تو چی ؟
گون هی دستشو گزاشت رو شونم و گفت: میخوای بعدا حرف بزنیم فعلا برو استراحت کن .
تا خواستم چیزی بگم شوگا سریع گفت : تو چی نانا ؟
من: هیچی فقط از اعترافم یه خرده خجالت زده شدم .یه خرده هم برا غرورم غصه خوردم .
گون هی شکه نگام کرد و گفت : کاش جلوتو میگرفتم
شوگا : منطورت چیه
من : جلوی من ؟
گون هی سرشو تکون داد انکار سعی داشت از افکارش خلاصی پیدا کنه .بعد دست شوگا رو گرفت و کشید دنبال خودش .
خواستم دنبالشون برم که گون هی داد زد : جم نخور بمون سرجات نانا.
همونجا وایسادم .شوگا و گون هی رفتند بیرون از خونه .بعد ربع ساعت گون هی تنها اومد بدو سمتش رفتم و گفتم : چیشد؟
گون هی : هیچی بهش گفتم تو هنوزم امادگی یه زندگی مشترک رو نداری .
من: منظورت چیه ؟
گون هی کلافه نگام کرد و گفت : نانا هم من هم اون می دونیم تو هنوزم حافظت برنگشته سرجاش .به اوما زنگ میزنی در حالی که خیلی وقته مادرمون مرده و زن دوم باابا ازمون مراقبت می کنه .تو دستشویی گریه میکنی .عاشق جینی ولی حقیقتو نمی گی .باید قبل اینکه به خاطر لجبازی درخواست شوگا رو قبول می کردی جلوتو میگرفتم .ولی حالا هم دیر نشده .همه چیو درست میکنم .تو خانوم کوچولو میری تو اتاقت و تا موقعی که برا شام صدات نکردمم بیرون نمیای.
نمی دونم چرا به حرفش گوش دادم و به سمت اتاق رفتم که گفت : وایسا دوتا همراه هات رو بده من .
با شک دو تا تلفن همراه هامو بهش دادم .اون گوشی که از ایران باخودم بود رو باتریشو در اورد و سیمکارتشو دونصف کرد .باورم نمیشه .
من با اعتراض : انی (به معنی نه ) چرا اخه.
گون هی : دیگع به دردت نمی خوره .اون یکی گوشی هم تا اطلاع ثانوی پیشم میمونه .حالا بدو تو اتاق.
عصبی کلافه پامو کوبوندم تو مبل که اخم رفت هوا .
گون هی با خنده : به خودت اسیب نزن وقتی عصبانی هستی .
عصبانی تر شدم و داخل اتاقم رفتن و درو محکم کوبوندم .
[ بازدید : 533 ] [ امتیاز : 3 ] [ امتیاز شما : ]