فصل دوم قسمت دوم رمان من خودم نیستم
من : چطور ممکنه اخه ؟
گون هی اومد نزدیک تر و دستاشو گذاشت رو شونم و گفت : نانا .تو ازدواج کردی اما بی خبر ...
پریدم وسط حرفش و گفتم : ولی تقصیر جین بود .
گون هی سعی کرد با ملایمت ادامه بده : ولی الان تو یه بچه از شوگا داری.
این اصلا امکان نداره کی این کارو کرده که من الان یه بچه دوساله ساله دارم. چطور ممکنه .
گون هی : بیا سونگ جون.
گون هی سونگ جون را بغل کرد و گفت:منم نمی دونم .ولی دی ان ای این بچه نشون میده بچه مال تو و شوگا است
عصبی با دست چپ دست راستم رو فشار دادم که یهو
از خواب پریدم .
اه روی مبل خوابم برده بود .خوب شد خواب بود .اروم باش.
نانا هیچی نیس .هیچی نیس .
اروم بلند شدم رفتم سمت در دستشوییی که صورتمو بشورم .
یه اب به صورتم زدم که صدای گوشیم بلند شد .اهنگ fier بود.پسرا خوندنش .گوشی رو برداشتم و جواب دادم : بله بفرمایید ؟
صدای خشک ولی جذاب-نانا. منم .
با تعجب گفتم : اسممو از کجا میدونی ؟
پسر پشت خطی خنده کوتاهی کرد و گفت : پین سونگ ام .
من: پین سونگ !؟
پین سونگ : اا تو منو نمیشناسی ولی من تو رو خوب میشناسم .
[ بازدید : 769 ] [ امتیاز : 3 ] [ امتیاز شما : ]